- گام دوم:
6. عزّت ملّی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن
توصیه های هفتگانه امام خامنه ای به جوانان، برای ساختن ایران بزرگ اسلامی:
دولت جمهوری اسلامی موظّف است
مرزبندی خود با آمریکا و برخی دولت های اروپایی را حفظ کند
· پدیدههای جهانی که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند:
۱- تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم
۲- شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه
۳- گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه
· اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولت های اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد می داند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند.
· وظایف دولت جمهوری اسلامی:
۱- مرزبندی خود را با آمریکا و تعدادی از دولت های اروپایی با دقّت حفظ کند.
۲- از ارزش های انقلابی و ملّی، یک گام هم عقبنشینی نکند.
۳- از تهدیدهای آنان نهراسد.
۴- عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد.
۵- حکیمانه و مصلحتجویانه و از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند.
۶- در مورد آمریکا، حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن، جز زیان مادّی و معنوی نخواهد داشت.
فرازی از بیانیه رهبر انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1397
· ستارههای هدایت:
به شدت، ولایی و تکلیفگرا بود
شهید سیّد مرتضی آوینی
کارگردان مستندهای روایت فتح
ولادت: 21 شهریور 1326، شهرری
شهادت: 20 فروردین 1372، فکه
· محمدعلی فارسی، مستندساز و از دوستان شهید آوینی می گوید:
«نگاه مرتضی این طور بود که خود را منجی نمی دانست و فقط هر کاری از دستش بر می آمد، انجام می داد. می گویند ایرانی ها هر کدام یک خدای کوچک هستند و نمی توانند کار جمعی کنند و دوست دارند انتهای کار را ببینند، اما مرتضی اینچنین نبود. می گفت: من یک تکلیفی دارم. آن وقت بود که احساس می کردی، یک جوری وصل به ولایت است و همین مسأله، همه چیز را برایش حل می کند. می گفت: من تکلیف دارم روایت فتح بسازم و آخرش به من ربطی ندارد. بالاخره جانش را هم سر این راه گذاشت.
مرتضی به شدت ولایی بود. ظاهراً در یکی از جلساتی که بچههای سپاه یا بسیج به دیدن آقای خامنهای رفته بودند، ایشان فرموده بودند: چرا تولید برنامه "روایت فتح" قطع شده؟ الآن وقتش است، باید این برنامه ادامه پیدا کند. کلمه "باید" به گوش مرتضی رسیده بود. در صورتی که روی صحبت رهبری به مسئولان کار بود، اما مرتضی این حرف را به خودش میگیرد که: من "روایت فتح" را ساخته بودم و ادامه اش بر من تکلیف شده است.»
· مهدی نصیری، نویسنده و سردبیر وقت روزنامه کیهان نیز در رابطه با ظلم محمدعلی زم (پدر روح ا... زم، ادمین کنونی کانال ضدّ انقلاب آمدنیوز) نسبت به شهید آوینی می گوید:
«اگر بحث جفا باشد، بیشترین جفا به آقای آوینی را مدیریت وقت حوزه هنری (محمدعلی زم) می کرد که امکانات لازم را به آقای آوینی نمی داد و بارها از "نشریه سوره" ابراز نارضایتی می کرد و مثلاً فروش کمِ نشریه را بهانه فشار به آقای آوینی قرار می داد و تهدید به تعطیلی سوره می کرد و بنده چندین بار شاهد ناراحتی آقای آوینی از حوزه هنری بودم، اما نمی دانم چرا این مسائل انعکاسی در مصاحبه های بعضی از دوستانی که در پی معرفی جفاکاران به آوینی هستند، ندارد.»
20 فروردین،سالروز شهادت سید رضا آوینی،"روز هنر انقلاب اسلامی"،گرامی باد.
سؤال:«تقی
زاده» کیست و چه افکاری دارد؟ پاسخ:
یک
روحانی دورو، منافق، اهل لفّاظی، به شدت غربزده و بیگانهپرست و بخصوص عاشق
انگلیس! «سیدحسن تقیزاده»
متولد شهریور 1257 شمسی در تبریز و از خانواده ای روحانی بود. وی از رهبران انقلاب مشروطیت و از رجال سیاسی بحثانگیز
معاصر بود که در هنگام قتل شهید شیخ فضل ا... نوری نیز هیأتمدیره موقت را
سردمداری میکرد. نام «تقیاُف» را که برای خود در اوقات جوانی یعنی وقتی که طلبه
علوم دینی بود انتخاب کرد، میزان اجنبیپرستی و گرایش او را به بیگانگان میرساند.
او در آغاز به گونه ای در این عقیده تعصب داشت که میگفت: «صلاح کشور منوط بر این
است که ایرانیان بهطور کلی از نظر صورت، معنا، جسم و روح باید فرنگیمآب شوند!» و
جاذبه غربزدگی را اگرچه به مستعمره بودن کشور منجر شود، به استقلال فرهنگی و حریّت
ترجیح میداد! ·
تقیزاده در زندگی
سیاسی خود، به رنگهای گوناگون درآمده و وارونهبازیها کرده است. زمانی خود را
«آزادیخواه انقلابی» نامیده و هنگامی دیگر به «آلت فعل ِقدرت فائقه» بودنِ خویش
اعتراف کرد. روزی دشمن برپا شدن مجلس سنا بود و روز دیگر بر کرسی ریاست آن مجلس
نشست! روزی فریاد جنگ با محمدعلی میرزا و فداکاری در راه آزادی را سر میداد و
فردای آن، کلاه فرنگی بر سر میگذاشت و پنهانی به سفارت انگلیس میگریخت و در آنجا
سفارت انگلیس را وکیل رسمی خود میکرد که داراییاش را از دولت ایران درخواست کند!
·
هیچ آدم بیداردل، بیغرض
و رادمردی نیست که از تقی زاده به نیکی یاد کند. وی یکی از مزدورانی است که در لُژ
بیداری ایران عضویت داشت و بعدها از چندین سازمان فراماسونری سر درآورد. اگر
سیاهکاری های او نوشته شود، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهدشد. دفتر زندگی این مردِ
دورو و منافق، سراسر فریب، ریاکاری، نیرنگ، ناباوری به هر اصل اخلاقی، ملّی و
شرافت انسانی است. به قول محمود محمود: «این مرد کسی است که دین را از او گرفتند و
هیچ مبنای اخلاقی را جانشین آن نکردند». به ایران و ملّت ایران خیانت کرده است. چه
خوش گفت آن کس که در بارهاش دادسخن داد: «مادر دهر، چنین خائنی نزاد!» در آخر نیز
بیشترین بهرهبرداریِ دولت انگلیس از این جیرهخوارِ دستنشانده درسال 1933 میلادی
که او را در مقام وزارت دارایی رژیم شاه قرار داده بودند، به ثمر رسید. تقیزاده با نیروی لفاظی و با کمک مطالعات
خود در مجلس اول- که بیشتر نمایندگانش کاسب و عوام بودند- زود خودنمایی کرد و نطقهای
پرحرارت او، اسباب شهرت و ترقی وی شد. تقیزاده تغییرات سیاسی ایران و موقعیت زمان
را با هوشمندی درک کرد و خود را با آن تغییرات هماهنگ ساخت و راه پیشرفت خود را
هموار کرد. نهایتاً این روحانی غربزده ی خائن که قائل بود برای پیشرفت کشور، باید
از فرق سر تا نوک پا غربی شویم، و خود او نیز دیگر کسوت و لباس روحانیت را هم به
کلی کنار گذاشته بود، در بهمن 1348 شمسی در تهران، مُرد. ·
امام خامنه ای رهبر
انقلاب در رابطه با خط فکری انحرافی در میان روشنفکران غربزده دوران مشروطه بخصوص امثال
"تقی زاده" فرمودند: «از اواسط دوره ی قاجار، نشانه های پیشرفت اروپایی
در کشور ما به تدریج شروع کرد به ظاهر شدن. روشنفکران ما
کسانی بودند که به اروپا می رفتند یا نوشته های آنها را می خواندند؛ لذا با پیشرفت های آنها آشنا می
شدند و خود را در مقابل آنها ناتوان و حقیر می دیدند. این حرفِ تکرار شده ای است از
طرف روشنفکرهای صدر مشروطه، که ما فقط و فقط باید دنبال غربی ها راه بیفتیم و به
هرچه آنها می گویند، در همه ی شئون زندگی مان عمل کنیم؛ این حرفی که از تقی زاده و دیگران نقل شده و واقعیت هم دارد.
اینها می گفتند ما باید
صددرصد به نسخه ی آنها عمل کنیم تا پیش برویم؛ یعنی مجال ابتکار، ابداع، خلاقیت و نگاه بومی به مسائل علمی
و صنعتی مطلقاً در محاسبه ی اینها نمی گنجید.» 5/12/1383