نشریه حقیقت

جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی جنوب شرق استان تهران

نشریه حقیقت

جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی جنوب شرق استان تهران

  • گام دوم:

 

5. استقلال و آزادی

توصیه های هفتگانه امام خامنه ای به جوانان، برای ساختن ایران بزرگ اسلامی:

همه - مخصوصاً دولت- موظّف به حراست از استقلال و آزادی هستند

 

  • «استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرت های سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزش های اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسان ها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومت ها به مردم نیستند. حکومت ها موظّف به تأمین این دو هستند.

  • منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می دانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمی توان در خطر قرار داد.

  • همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود.»

فرازی از بیانیه رهبر انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1397

 

  • ستاره‌های هدایت:

 

 

«اسلام»، تنها راه نجات و سعادت ماست

 

سردار شهید مهندس مهدی باکری

فرمانده لشکر 31 عاشورا

ولادت: 30 فروردین 1333، میاندوآب

شهادت: 25 اسفند 1363، جزیره مجنون

شهید باکری و همرزمانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان، وی توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد و پس از بارها بازجویی، تحت نظر آزاد گردید. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین تحصیل، خبر شهادت برادرش، علی باکری را به وی دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید باکری نقش فعالی در سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. وی همزمان با فعالیت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت و مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد.

مهدی باکری در عملیات بدر  در اثر اصابت تیر مستقیم نیروهای بعثی، در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ به فیض شهادت نائل شد. در این هنگام، در حالی که یاران او سعی در انتقال پیکرش به وسیله قایق به عقب را داشتند، قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آرپی‌جی یکی از نیروهای دشمن قرار گرفت و در اروندرود غرق شد. پیکر وی و سایر سربازانش هیچگاه یافت نشد و وی همچنان مفقودالأثر می‌باشد.

  • فرازی از وصیت نامه شهید مهدی باکری:

«سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه‌روز باید شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه های درونی و دنیافریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز است. ای عاشقان اباعبدا... ، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم.

بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدا... و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (علیه السلام) برای اسلام به بار آیند.

  • پرسش و پاسخ:

 

سؤال:آیا مرحوم طالقانی، مخالف حجاب اجباری بود؟

پاسخ:  خیر. مریض‌دلانِ منافق، سخنان آیت ا... طالقانی را تقطیع کرده اند!

بحث حجاب اجباری از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی قرار گرفت و روزهای سرد 15 تا 27 اسفند سال 57 با تنور این مسأله به شدت داغ شد. حضرت امام(ره) در این روزها در اقدامی با صلابت از وضعیت حجاب در ادارات دولتی گلایه کردند و خواستار ساماندهی فوری به این اوضاع شدند. ایشان در این باره فرمودند: «الآن وزارتخانه ها- این را می گویم که به دولت برسد، آن طورى که براى من نقل مى کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زن هاى (بى حجاب) بیایند؛ زن ها بروند، اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.»

  • پس از این اعلام نظر امام بود که واکنش برخی گروه ها به تندترین شکل ممکن بروز کرد و تجمعات و راهپیمایی ها در اعتراض به این موضع امام آغاز گردید. متأسفانه پس از اعلام نظر امام، برخی نیروهای به ظاهر مذهبی با برداشت نادرست از بیانات امام، بر این باور بودند که حجاب مدّ نظر امام، تنها چادر است و این موضوع موجب گشت تا در برخی موارد برخورد تندی حتی با خانم های مانتویی داشته باشند. جنجال ها پیرامون این مسأله همچنان ادامه داشت تا اینکه یک اظهار نظر از سوی آیت ا... طالقانی و تأیید نظر ایشان از سوی امام خمینی موجب سوء تفاهم عده ای شد.

  • مرحوم آیت ا... طالقانی در تاریخ 20 اسفند 57 در مصاحبه ای اعلام می کنند که: «حجاب اسلامی، حجاب شخصیت و وقار است و هیچ اجباری هم در مورد آن در کار نیست... مسلّماً نظر امام هم به مصلحت زنان ما و هم خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین اصول دین مبین اسلام است... حجاب یک مسأله‌ی سنّتی و تاریخی است در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق... اشتباه می‌کنند خانم‌های ما که (تصور می کنند) اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، از حیثیت آنها کم خواهد شد... حجاب ساخته‌ی من و فقیه و اینها هم نیست، نصّ صریح قرآن است. آیه‌ی حجاب برای شخصیت دادن به زنان است... آیا این مانع از آن است که کار اداری داشته باشند؟ نه. مانع از این است که کار فرهنگی داشته باشند؟ نه. به شرطی که در راه خدمت باشد... اصل مسأله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مسئله‌ی چادر هم نیست.»

  • امام نیز در پاسخ به یک خبرنگار زن فرانسوی که درباره‌ی مسأله‌ی حجاب و اعتراض برخی زنان ایرانی پرسیده بود، پاسخ دادند: «همان نظراتی که آقای طالقانی فرمودند، مورد نظر من و صحیح است.» بسیاری افراد اما با توجه به اجباری نبودن حجاب در نظر آیت ا... طالقانی و تأیید نظر ایشان توسط امام خمینی(ره)، به این نتیجه رسیده اند که حجاب از منظر امام خمینی نیز اجباری نبوده است! اما این افراد به چند نکته مهم توجه نکرده اند:

  1. مرحوم طالقانی در ابتدای مصاحبه خود اعلام نموده که نظر حضرت امام (پیرامون الزامی بودن حجاب) هم به مصلحت جامعه است و هم مطابق با موازین دین؛ بنابراین آیت ا... طالقانی نیز ابتدائاً نظر پیشین حضرت امام را پذیرفته بودند.

  2. این جریانات به اوائل انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی در اسفندماه سال 57 برمی‌گردد؛ پس طبیعتاً اگر از همان ابتدا بخواهند با تندروی و اجبار با مسأله‌ی حجاب برخورد کنند، بدتر باعث ضربه به اصل‌ِ انقلاب خواهد بود، فلذا اگر ایشان با صراحت می‌فرمایند اجباری در کار نیست، بخاطر تلطیف فضا و جا افتادن فوائد و آثار مثبت این موضوع در بین مردم می‌باشد. و اگر به قسمت‌های مهم متن دقت کنید، تمام صحبت ایشان این است که وظیفه‌ی دینی ایجاب می‌کند که فرد حجاب داشته باشد، نه اینکه بالکل در اسلام، اجباری در مسأله‌ی حجاب وجود نداشته باشد.

  3. در آن روزها بسیاری از مذهبیون بر این باور بودند که حجاب مدنظر امام صرفاً «چادر» است که تلاش آیت ا... طالقانی نیز در تصحیح این طرز تفکر برای عموم جامعه بود.

علاوه بر مطالب یادشده، پس از تصویب قانون الزامی بودن حجاب در سال 62 شاهد هیچ اعتراضی- چه به صورت مستقیم و چه به صورت تلویحی- از سوی امام نبوده ایم، که این مسأله نیز رضایت حضرت امام نسبت به الزامی بودن حجاب در جامعه را می رساند.

  • احکام شرعی:

خرید مشابه داخلیِ کالاهای خارجی

سؤال: «مشابه داخلی داشتن» کالاهای خارجی به چه معناست؟ یعنی کیفیت و میزان کارایی کالای داخلی و خارجی هم مشابه باشد؟ یا اینکه صرف وجود یک کالای داخلی در بازار با هر کیفیتی ملاک است؟

جواب: «عرض می‌کنیم وقتی یک کالا خریداری می‌شود، به چه غرضی است؟ چه فایده‌ای دارد؟ چه استفاده‌ای از آن می‌شود؟ به عنوان مثال دارو را برای درمان بیماری می‌گیرند، اگر این دارو نمونه‌ی خارجی دارد، نمونه‌ی داخلی هم دارد و نمونه‌ی داخلی همان تأثیر را دارد و با استفاده از آن بیمار درمان می‌شود، اینجا مشابهت وجود دارد. یا مثلاً لوازم منزل مثل بخاری که هر دو نمونه‌ی ایرانی و خارجی گرم‌کننده هستند و به هر حال با خرید این کالا غرض حاصل می‌شود؛ ممکن است گاهی وقت‌ها هم کیفیت مشابه داخلی کمی پایین‌تر باشد، اما با خرید آن غرض حاصل می‌شود.

اما یک وقت است که اگر با خریدن یک کالا واقعاً خریدار متضرر می‌شود و واقع مطلب این است که به او می‌گویند تو مغبون شدی، بی‌خود این کالا را خریدی، آن فایده‌ای را هم که به خاطر آن، این کالا را خریدی ندارد؛ ما به این کالا نمی‌گوییم مشابه.»

منبع: پاسخ به سؤالات شرعی توسط حجت الإسلام فلاح زاده، مطابق با فتاوای امام خامنه ای در سایت Khamenei.ir

  • حدیث هفته:

 

امام کاظم (علیه السلام):

«مردی از پیامبر خدا (صلوات ا... علیه) پرسید حقّ پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود:

1) او را با نام صدا نکند؛ 2) در راه رفتن، از او جلو نیفتد؛ 3) قبل از او ننشیند؛ 4) کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند.»

بحارالأنوار، ج74، ص45

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۶
عمار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی